آن قدر بی‌صدا و خموش از ترانه‌ای حِس می‌كنم شكسته و بی‌آشیانه‌ای آقا شنیده‌ام پِی مركب دویده‌ای پای برهنه، نیمه‌ی شب، چی كشیده‌ای؟ با پنجه زهر بر جگرت
الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک
ورود اعضای سایت

آمار سایت
» آمار کاربران
» افراد آنلاین : 1
» اعضای آنلاین : 0
» تعداد اعضا : 17

» عضو شوید
» ارسال کلمه عبور


» آمار مطالب
» کل مطالب : 2
» کل نظرات : 5

» آمار بازدید
» بازدید امروز : 1 نفر
» باردید دیروز : 0 نفر
» ورودی امروز گوگل : 0
» ورودی گوگل دیروز : 0
» بازدید هفته : 1 نفر
» بازدید ماه : 1 نفر
» بازدید سال : 293 نفر
» بازدید کلی : 1,097 نفر
لینک های ویژه
مطالب اخیر وبگاه


آن قدر بی‌صدا و خموش از ترانه‌ای

حِس می‌كنم شكسته و بی‌آشیانه‌ای

آقا شنیده‌ام پِی مركب دویده‌ای

پای برهنه، نیمه‌ی شب، چی كشیده‌ای؟

با پنجه زهر بر جگرت چنگ می‌زند

با لكّه‌های خون به لبت رنگ می‌زند

گیسو سفید، قدّ كمان، بین بستری

آقا چه قدر پیر شدی... شكل مادری

اشك فراق در نگهت موج می‌زند

دلواپس یتیمی موسی بن جعفری

چشم بقیع منتظر مقدمت شده

تو آخرین امانت شهر پیمبری

حالا به یاد خاطره‌ دست بسته‌ات

گریان برای غربت زهرا و حیدری

آتش گرفت خانه‌ات امّا كسی نشد

در بین شعله كُشته‌ دیواری و دری

دشمن برای قتل تو شمشیر می‌كشید

قلب نبی ز غصه‌ تو تیر می‌كشید

پیغمبر خدا به كجا بود...كربلا...

آنجا كه خون ز فاجعه تصویر می‌كشید

وقتی سر حسین به نیزه بلند شد

كلّ سپاه نعره‌ تكبیر می‌كشید

علی صالحی



تعداد بازديد : 213
نویسنده کربلایی محمد مهدی محمدی در جمعه 07 تیر 1398 | نظرات(0)

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir